تنها غزلم را که سرودم سیزده سال بیشتر نداشتم
یادم نیست چه گفتم اما می دانم برای شما بود مولای من
سال هاست می گذرد ، دیگر غزل گفتن نمی دانم
در مرداب دنیا فرو رفته ام
نفس کشیدن در هوای شما را از یاد برده ام؛
ای آقای من
کاش باز غزل شود کلامم
و هم قافیه شود ابیات درهم دلم با نفحات روحبخشت
کاش ....